بی خوابی
سلام به عزیزانم وای مامانی ، دیشب تا صبح نذاشتین منو بابایی بخوابیم زهرا گلم توی گهواره خوابیده بود امیر علی جونم روی زمین اما زهرا جونم که مدام پتوش رو می زد کنار ، هی من پتو می نداختم روش ، هی اون با پاهای عروسکیش پتوشو کنار می زد خلاصه امیرعلی جونم که همش دم رو می خوابید یا اینکه می چرخید ، یا اینکه هر دوتاتون همزمان با هم شیر می خواستین ، منو بابایی با هم بیدار می شدیم و چکتون می کردیم الانم که سرکار هستیم هر دوتامون خسته ایم راستی یک خبر دیگه زهرا گلم یکی دیگه از دندوناش در اومده اونم دندون بالایی اما الهی قربونت برم امیر علی که هنوز دندونت در نیومده خیلی اذیت می شی خدا کنه که زودتر در بیاد خیلی دوستون داریم بای ...